جشن تولد بابايي
عسلم سلام تولد بابايي 18 اسفنده و من مطابق سال هاي پيش مي خواستم واسش تولد بگيرم، امسال تصميم گرفتم سورپرايزش كنم و واسه همين رفتم بدون اينكه بابايي خبر داشته باشه كيك سفارش دادم و شام درست كردم و به مامان فاطمه و بابا حسن و عموها و عمه هم خبر دادم. روز تولد بابايي جمعه بود و ما ظهر خونه مامان جون ناهار بوديم. طرفاي عصر من به بهانه آوردن يه كتاب از خونه مامان جون خارج شدم و رفتم كيك بابايي را گرفتم و بردم خونه مامان فاطمه، شب هم با بابايي رفتيم اونجا، كلي استرس داشتم كه تا نياوردن كيك قضيه لو نره، خدا را شكر كه به خير گذشت و بابايي كلي خوشحال شد. همسر عزيزم در اينجا مي خواستم از طرف خودم و اميررضا تولدت را تبريك بگم، اميدوارم سايه ات...
نویسنده :
ماماني و بابايي
18:25